جمعه، مهر ۳۰، ۱۳۸۹

Let it go!


کل سریال لاست و فلش فروارد را که نگاه میکنی، دارد توی چشمت میکند که میتوانی و همه اش اراده خود توست. اصولا هم در فیلمها و سخنرانیها و خاطراتی که برایمان تعریف میکنند که بدانیم خواستن توانستن است، معمولا صحبت از کسی است که با اراده و همت خودش بر سختی ها غلبه کرده و کاری را انجام داده یا به چیزی دست پیدا کرده است و با یک پا تندتر از همه دویده و ... . فکر کنم برای همین، وقتی کسی درباره اراده حرف میزند، آدم بیشتر یاد توانایی انجام کارها می افتد تا انجام ندادن. ولی اگر تعریفش را نگاه کنی، میبینی که انجام ندادن کارها هم به همان اندازه مهم است. نوشته قدرت عمل یا توانایی خودداری از کارها برای دنبال کردن یک هدف. یعنی خویشتن داری هم جزء مهمی از اراده است. بعد خویشتن داری را که نگاه کنی، نوشته توانایی کنترل عواطف، رفتار و خواسته ها برای دستیابی به نوعی پاداش بعدی یا مثلا توانایی مدیریت کارآ به نفع آینده و گفته خیلی چیزها روی این توانایی اثر میگذارند که یکی از آنها رسیدن گلوکز به مغز است*. اگر قند کافی به مغز نرسد، شما نمیتوانید جلوی خودتان را بگیرید که کاری را نکنید. به عبارت دیگر، وقتی انرژی شما از حدی پایینتر میرود، دیگر نمیتوانید رفتار خودتان را به اندازه قبل کنترل کنید. تا اینجایش شاید بدیهی به نظر بیاید اما آزمایش کرده اند و دیده اند که اگر به یک گروهی بگویی نمایش کمدی را ببینید و نخندید و به گروه دیگر بگویی که اشکالی ندارد بخندی، و بعد از هر دو گروه بخواهی که کاری را انجام بدهند که صبر و حوصله میخواهد، گروه دوم بهتر انجامش میدهند**. نکته اینست یکی از نتایج این حرف این میشود که اراده آدم محدود و تمام شدنی است، حداقل آن بخشش که با خویشتنداری در ارتباط است. شبیه باطری است، چون شما وقتی دارید جلوی خودتان را میگیرید که کاری را نکنید، بدن دارد برای این کار انرژی مصرف میکند و خب اگر همین طور ادامه بدهی، انرژی ات کمتر و کمتر میشود و دیگر نمیتوانی جلوی خودت را بگیری و آن کار را میکنی. مثل اینست که باطری خالی شده و تا وقتی دوباره پر نشود، کار نمیکند. تا وقتی انرژی لازم برای مغز تامین نشده باشد، شما نمیتوانید جلوی خودتان را بگیرید. نمیتوانی هر روز به چیزی فکر کنی و در همان حال خودت را نگهداری و کاری نکنی.


خویشتنداری جلوی رفتار کردن از روی انگیزه آنی و بدون فکر قبلی عمل کردن را هم میگیرد. که حالا مثلا میگویند این رفتار بر اساس انگیزه آنی در کودکی خوب است و به شناخت محیط اطرافت کمک میکند. اما در عین حال میدانند که با اختلال کم توجهی-بیش فعالی هم در ارتباط است.


* ظاهرا مرجعش اینجاست.
** از آنها خواسته اند که با یک سری حروف کلمه بسازند. میتوانید خودتان این مقاله را بخوانید و اگر کمتر حوصله دارید، آزمایش سوم که نتایجش در جدول سه آمده، همانی است که در ویکیپدیا هم هست. بخش نتایج هم تقریبا همین حرفها را تایید میکند.

هیچ نظری موجود نیست: