تصمیم گرفتن سخت هست اما سخت تر اینست که آدم مواظب تصمیمهای کوچکی باشد که لازمه رسیدن به آن تصمیم بزرگتری هستند که در ذهنت داری. فکر میکنم در مورد مسایل مهم، ارزش هدف در تصمیم گیری ما آنقدر ملموس است که بالاخره تصمیم درست را میگیریم، اما در مورد این تصمیمهای کوچک چون رابطه با هدف اصلی آنقدر روشن و واضح نیست و یا از نظر زمانی نزدیک به هدف به نظر نمیرسد، آدم در موردش کوتاهی میکند و گاهی حتی چیزها را سرسری میگیرد. مثال خوبش شاید صبح زود بیدار شدن برای کار و درس یا بدتر از آن نوشتن تکالیف باشد. دومی را فکر میکنم در پنج سال اول دانشگاه ده بار هم نکردم، یعنی در مجموع کمتر از ترمی یک بار. حرفم اینست که آدم اگر چیزی را میخواهد باید خیلی مواظب همین چیزهای کوچک به ظاهر کم اهمیت باشد. همیشه خرابکاری از همین چیزها شروع میشود.
پ.ن. این آقای دن گیلبرت استاد روان شناسی دانشگاه هاروارد است. حرف جالبی در مورد تصمیمهای ما میزند. میگوید ما در تخمین احتمال رخ دادن چیزی که مطلوب ماست یا در مورد ارزش آن، دچار اشتباه میشویم و برای همین تصمیم اشتباه میگیریم. وقایع که از ما دور میشوند، تفاوت ارزششان را کمتر حس میکنیم. سخنرانی جالبی است. فرصت کردید، گوش کنید. جالب اینکه خودش ظاهرا در جوانی میخواسته نویسنده کتابهای علمی تخیلی بشود و درس و مدرسه را رها کرده و رفته کارگاه نویسندگی خلاق اسم بنویسد و پر بوده و رفته تنها کلاسی که خالی بوده اسم نوشته: آشنایی با روان شناسی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر