شنبه، فروردین ۱۰، ۱۳۸۷


ای با عدوی ما گذرنده ز کوی ما

ای ماهروی شرم نداری ز روی ما ؟

 

نامم نهاده بودی بدخوی جنگجوی

با هر کسی همی گله کردی ز خوی ما

 

جستی و یافتی دگری بر مراد دل

رستی ز خوی ناخوش و از گفتگوی ما

 

اکنون به جوی اوست روان آب عاشقی

آن روز شد که آب گذشتی به جوی ما

 

گویند سردتر بود آب از سبوی نو

گرم است آب ما که کهن شد سبوی ما

 

اکنون یکی به کام دل خویش یافتی

چندین به خیر خیر چه گردی به کوی ما ؟

 

منوچهری دامغانی

 



دو بیتم جگر کرد روزی کباب

که میگفت گوینده ای با رباب

 

دریغا که بی ما بسی روزگار

بروید گل و بشکفد نوبهار

 

بسی تیر و دی ماه و اردیبهشت

برآید که ما خاک باشیم و خشت

 


سه‌شنبه، اسفند ۲۸، ۱۳۸۶


بعضی چیزها هستند که از همان اول هم میدانی معنای دیگری دارند. بعد یک شب که میخواهی با تو حرف بزنند، همانها را به تو میگویند. میدانی، این طوری هم جواب سؤال قبلت را میدهند و هم دهانت بدجور بسته میشود. چیزهایی مثل این:


فان لم تجدوا فیها احدا فلا تدخلوها حتی یؤذن لکم و ان قیل لکم ارجعوا فارجعوا هو ازکی لکم و الله بما تعملون علیم، لیس علیکم جناح ان تدخلوا بیوتا غیر مسکونة فیها متاع لکم و الله یعلم ما تبدون و ما تکتمون

و اگر در آن [خانه] کسی را نیافتید [باز هم] وارد آن نشوید تا زمانی که به شما اجازه دهند؛ و اگر به شما گفته شد برگردید، بازگردید که برایتان شایسته تر است و خدا به آنچه میکنید، داناست. باکی بر شما نیست اگر در خانه ای کسی نیست و متاعی در آن دارید، وارد شوید. خدا آنچه را آشکار میکنید و پنهان مینمایید، میداند.

 

نور 28 و 29

 

با خودت میگویی مگر میشود همه اینها برای خانه ها باشد. قبلش را هم که ببینی، میگوید پیش از آنکه با اهل خانه ای انس گیرید، به آن وارد نشوید. تو اگر دوست داری، غرضش را همان خانه بگیر. من نمیتوانم.

یکشنبه، اسفند ۱۹، ۱۳۸۶

و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب

و من یتوکل علی الله فهو حسبه

ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شی ء قدرا

طلاق 2 و 3

ترجمه را میتوانید از اینجا بخوانید. این هم ترجمه:

و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند و او را از جایی که گمان ندارد، روزی دهد؛ و هر کس بر خدا توکل کند، خدا کفایت امرش را میکند. خداوند فرمان خود را به انجام میرساند و خدا برای هر چیزی اندازه ای قرار داده است.

کوس ِ غارت زد فراقت، گرد ِ شهرستان ِ دل

شحنه عشقت، سرای عقل در طبطاب داشت

من نمیدانم شجریان چطور دلش آمده این بیت را از این حذف کند.

جمعه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۶


 یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر و لتکملوا العدة و لتکبرو الله علی ما هداکم و لعلکم تشکرون و اذا سألک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی و لیؤمنوا بی لعلهم یرشدون

 

بقره 185 و 186

بشنوید. ترجمه را میتوانید از اینجا بخوانید.


پنجشنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۶


کسانی هستند که نه به آنها نزدیک میشوی و نه از آنها دور. چشم انتظار پیشرفتی در رابطه تان نیستید و اگر هم تلاشی بکنی یا بکنند، شاید به جایی نرسید. گاهی با هم چاق سلامتی میکنید و بگو بخندی و بعد هم میروید دنبال کار و زندگیتان. یحتمل چیزهایی که میخواهید خیلی شبیه هم نیستند یا راه رسیدن به آنها را متفاوت میبینید؛ با این حال به هم احترام میگذارید. زیاد شدن این آدمها مایه شادمانی و دلگرمیت است. برایت عزیز و محترمند و برایشان بهترینها را میخواهی.


دوشنبه، اسفند ۱۳، ۱۳۸۶


جای خالی را با کلمات مناسب پر کنید.

 
ریدم به علی دایی عمله و کفاشیان

باید رید به بالا تا پایین این مملکت

 

پ.ن.: کثافت میگه ما الگو نداریم. اونا برا خودشون کار میکنند. مگه ما باید خودمون رو با اونا مقایسه کنیم. مرتیکه وقیح.