سه‌شنبه، خرداد ۱۵، ۱۳۸۶

توصیف یک آدم الکلی از زبان معشوقه اش:

ساعتهای طولانی ِ منگی کامل و "این کار را خواهم کرد" ها، که هرگز هم انجام نمی شد، پندارهایی بچگانه. "این بطری را تمام می کنم و دیگر نمی خورم؛ ولی حواست هست، اگر این آخرین چند گیلاس کوچک را بخورم، از کجا میتوانم نیروی لازم برای ترک کردن آن را به دست بیاورم؟" و "بهتر" های مسخره و آمیزه دائمی دروغ و حقیقت. شکافهای احساس سرخوشی و سقوطهای ناگهانی و شوق بی درنگ همه چیز را خراب کردن.

استراحت جنگجو، کریستین روشفور

دوست عزیز، این بهترین فحشی بود که میتوانستی به من بدهی. متشکرم.

پ.ن.: 22 حالا بگو کدام بهتر است؟ این یا آن که من به تو گفتم.


۵ نظر:

ناشناس گفت...

رانت خواری میکنیم و اول میشویم!!!

ناشناس گفت...

شازده کوچولو به می خواره ای می رسه و ازش می پرسه چه می کنی ؟
می می زنم
که چه بشود ؟
که فراموش کنم
چه را ؟
می خوارگی ام را

. گفت...

Sadegh jan,
Fe'lan beynAbeynam.
Harazgahi mizanam kanale khodam, ba'd harfe to yadam miad. Ye labkhand + ye nafase amigh, ba'd kari ke to migi ro anjam midam.

Albate hanooz ma'loom nist ke injabemoonamya na. Age jaye digeraftam ke bayad bebinammesle ina hastan ya na. Age boodan baz bayad az plitice shoma estefade konam.

Merci az peygirit :)

. گفت...

Bebakhshid,Keyboarde ro age bedim, puste adams khersi ham nemidan.

Bayad joftpa bepari rooye space o baghiyeye kilidata bezane.

Sage pulp koo?

ناشناس گفت...

هه بالاخره این کامنتدونی شما باز شد ما 22 رو زیارت کردیم.
نه که فکر کنی پروست یا سعدی منو به اینجا کشوندن

لیبل: سگ پالپ تو حال