چهارشنبه، شهریور ۰۹، ۱۳۹۰

بد به خاطر امیدوار ما نرسد


به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد
تو را در این سخن انکار کار ما نرسد

اگر چه حسن فروشان به جلوه آمده اند
کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد

به حق صحبت دیرین که هیچ محرم راز
به یار یک جهت حق گزار ما نرسد

هزار نقش برآید ز کلک صنع و یکی 
به دلپذیری نقش نگار ما نرسد

هزار نقد به بازار کائنات آرند
یکی به سکه صاحب عیار ما نرسد

              

یکشنبه، شهریور ۰۶، ۱۳۹۰


ز دلبری نتوان لاف زد به آسانی
هزار نکته در این کار هست تا دانی

بجز شکردهنی مایه هاست خوبی را
به خاتمی نتوان زد دم سلیمانی

هزار سلطنت دلبری بدان نرسد
که در دلی به هنر خویش را بگنجانی

چه گردها که برانگیختی ز هستی من
مباد خسته سمندت که تیز میرانی

یکشنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۹۰


شعر مرا دیوانه میکند